داریوش؛ در ستایش ترسیدن

«داریوش» جدیدترین محصول شبکه نمایش خانگی است که تا کنون چهار قسمت آن از پلتفرم‌های روبیکا و فیلم‌نت پخش شده است. این اثر دومین تجربه کارگردانی هادی حجازی‌فر پس از فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» است که تهیه‌کنندگی آن را نوید محمودی بر عهده دارد. علاوه‌بر هادی حجازی‌فر که فیلمنامه را نیز نوشته است، بازیگرانی چون مهرداد صدیقیان، عباس جمشیدی‌فر، ژیلا شاهی و سحر دولتشاهی در «داریوش» حضور دارند.

داستان «داریوش» مانند بسیاری از سریال‌های اخیر شبکه نمایش خانگی در پایین‌شهر و در میان جامعه خلاف‌کاران اتفاق می‌افتد. شاید فضای سریال و ترکیب بازیگران و عواملش باعث شود که شما فکر کنید با یک کپی از سریال «پوست شیر» برادران محمودی روبه‌رو هستید، اما اگر از قسمت یک عبور کنید و به قسمت دو برسید، خواهید دید که حجازی‌فر یک ایده خاص و کم‌نظیر را برای اولین سریالش انتخاب کرده است.

قتل و معمای طلاهای گمشده

داریوش پس از سال‌هادوری از خانه و خانواده‌اش، به ایران بازمی‌گردد. او ۱۲ سال پیش به همراه بهرام و سیروس دزدی می‌کنند، اما سیروس در جریان دزدی کشته می‌شود و داریوش متهم شماره یک این قتل است. در این بین شمش‌های طلای دزدیده شده نیز گم می‌شوند و داریوش از ترس زندان و اعدام به ترکیه فرار می‌کند.

اکنون او برگشته است تا دینش را به دخترش ادا کند، اما قضیه قتل سیروس و گم شدن طلاها قرار نیست به راحتی گریبان او را رها کند و ...

یک ایده تماشایی

فضایی که داستان «داریوش» در آن رقم می‌خورد یا حتی خط داستانی آن، شبیه به بسیاری از سریال‌هایی است که چند سال اخیر در شبکه نمایش خانگی دیده‌ایم. اما این تمام قصه نیست، حجازی‌فر در نگارش فیلمنامه‌اش از ایده‌ای که تا کنون مشابهش را در سینما و تلویزیون ایران ندیده‌ایم، استفاده کرده است؛ قهرمان داستان حجاز‌ی‌فر یک آدم ترسو است!‍

در تلویزیون و سینمای ایران شخصیت‌های ترسو کم نداریم، اما عمده این کاراکترها آدم‌های لمپنی هستند که با ترس خود یا در حال افزودن به بار کمدی اثر هستند، یا در حال اثبات بی‌لیاقتی و کم ارزش بودن کاراکترشان. کمتر پیش می‌آید که شخصیت مثبتی، ترس به دلش راه دهد و اگر هم قرار به ترسیدن یک آدم خوب در داستان باشد، قطعا او شخصیت اول قصه نیست. اما در «داریوش» این تابو به زیبایی و با ظرافت شکسته شده است.

ترس همواره جز صفات مذموم است و سخت است که یک کاراکتر ترسوی دوست‌داشتنی را خلق کرد. خلق چنین کاراکتری نیازمند یک پرداخت قدرتمند و همه‌جانبه است. حجازی‌فر به بهترین شکل توانسته که قصه شخصیت داریوش را بنویسد و در سوی دیگر، با بازی خوبش، آن را به بیننده نشان دهد. چیزی که پیش از این در «افعی تهران» هم شاهد آن بودیم؛ خلق یک کاراکتر پیچیده و ایفای آن نقش توسط خود نویسنده که حاصل آن یک بازی درخشان و یک شخصیت قابل باور است.

قابل قبول از هر نظر

جدای از ایده خوب، اثر کارگردانی قابل قبولی نیز دارد؛ طراحی صحنه و قاب‌های سریال استاتدارد هستند. دیالوگ‌ها خوب و باورپذیرند. بازیگران به غیر از هادی حجازی‌فر و عباس جمشیدی‌فر عملکرد درخشانی نداشتند، اما همه مناسب و در اندازه کاراکترشان بازی کرده‌اند. در مجموع حجازی‌فر توانسته در اولین تجربه سریال‌سازی‌اش اثری استاندارد و حرفه‌ای و اصطلاحا تمیز خلق کند که ارزش تماشا داشته باشد.

تا کنون چهار قسمت «داریوش» پخش شده است که رضایت طرفداران را به دنبال داشته و در نظرسنجی پلتفرم فیلم‌نت، ۹۷ درصد بینندگان آن را دوست داشته‌اند. علاقه‌مندان می‌توانند تمامی قسمت‌های «داریوش» را در روبیکا (کلیک کنید)، بدون نیاز به خرید حق اشتراک، تماشا کنند.

روبیکا
افعی تهران؛ مصائب آقای کارگردان
سامان مقدم پنج سال پس از ساخت کمدی پرطرفدار «دیوار به دیوار»، به تازگی با درامی متفاوت که پیمان معادی فیلمنامه‌اش را نوشته به شبکه خانگی آمده است. پیمان معادی در ابتدا قصد داشت که خودش افعی تهران را بسازد، اما مشغله‌های بسیارش باعث شد تا ساخت فیلمنامه‌اش را به سامان مقدم بسپارد.
در انتهای شب؛ همه چیزهایی که نشد!
«در انتهای شب» اولین تلاش آیدا پناهنده در حوزه سریال‌سازی است. او پیش از این کارگردانی فیلم‌های ناهید، اسرافیل و تی تی را بر عهده داشته و سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را نیز برای فیلم زاوالا نیز کسب کرده است. در این اثر پارسا پیروزفر و هدی زین‌العابدین به ایفای نقش پرداخته‌اند.
حماسه مکس دیوانه؛ یک دو سه، اکشن!
«جرج میلر» در سال ۲۰۱۵ پس ۳۲ سال تصمیم گرفت که چهارمین فیلم فرنچایز(جهان تصویری) مکس دیوانه را بسازد. «مکس دیوانه: جاده خشم» با بازی «تام هاردی» و «شارلیز ترون» با اسقبال خوب مخاطبان مواجه شد و توانست فروش ۲۰۰ میلیون دلاری را در گیشه تجربه کند. این فیلم علاوه بر استقبال بینندگان، با نظر مثبت منتقدان نیز روبرو شد و جوایز سینمایی متعددی را از آن خود کرد. در چنین شرایطی جرج میلر که پیش از این گفته بود «جاده خشم» آخرین فیلم دنیای مکس دیوانه است، در سال ۲۰۲۴ فیلم «حماسه مکس دیوانه: فیوریوسا» را ساخت.
The Boys؛ دنیای زشت ابرقهرمانی!
اکثر کمیک‌‌ها، جهانی را به تصویر می‌کشند که در آن ابرقهرمان‌هایی (سوپرهیرو) اخلاق‌مدار و درست‌کار برای نجات جهان خود را به آب و آتش می‌زنند. شخصیت‌های بد داستان نیز کاراکترهای کاملا سیاهی هستند که در برابر این قهرمان‌های سفید قرار گرفته‌اند. این الگو همان کلیشه تقابل خیر و شر است که از روز اول خلق داستان توسط بشر، از آن استفاده شده است و مردم به آن عادت دارند. اما اگر این ابرقهرمان‌ها کمی تیره شوند چه می‌شود؟ اگر از این دایره تنگ اخلاق و درست‌کاری خارج شوند و به فساد و خودخواهی روی آورند جهان کمیک‌ها چگونه می‌شود؟